ما کوچها، عاشق مهارتهایی هستیم که داریم. شما میدانید، جاییکه ما به صورت فعالانه گوش میدهیم، سوالات قدرتمند میپرسیم و صمیمیت و اعتماد ایجاد میکنیم، این مهارتها را بسیار دوست داریم و همواره در تلاش و تکاپو برای بهبود و توسعه این مهارتها از طریق آموزش، یادگیری، همکاری، داشتن استاد و دریافت گواهینامههای معتبر هستیم. اما، سوالی که برای خود من ایجاد میشود این است که آیا ما، تا حدیکه میتوانیم، این مهارتهای خاص را با دنیا سهیم میشویم و به اشتراک میگذاریم؟
ما میدانیم که دنیا به شدت به آنچه ما ارائه میدهیم، نیاز دارد. اما سوالی که باید پرسیده شود: “آیا ما آنگونه که بهنظر میرسد با ذهنیت کارآفرین، به دنبال ارائه این هدیه به دنیا هستیم؟”
من، علاوهبراینکه یک کوچ کسبوکار و رهبری معتبر هستم، یک استاد کسبوکار و کارآفرینی نیز هستم که در مورد محیط کسبوکار بینالمللی تحقیق میکنم و خواهم کرد. من بهطورخاص به تحلیل استارتآپها و کسبوکارهای جدید علاقهمندم، چراکه هدف آنها حرکت و موفقیت در صنایع مربوطه است. کارآفرینی، تنها به راهاندازی یک کسبوکار یا نوآوری جدید خلاصه نمیشود، بلکه درحال حاضر یک نوع بودن است که من معتقدم ما بهعنوان کوچ باید آن را در پیش بگیریم.
کارآفرین
یک کارآفرین، یک فرد یا گروهی از افراد هستند که یک فرصت را در بازار کار مشاهده کرده و سپس لحظه را شکار میکنند و یک سرویس، محصول جدید، موسسه یا بازار جدیدی را خلق مینمایند که منجر به ارائه امکانات جدیدی برای ذینفعان مربوطه میشود. موضوع کارآفرینبودن با صاحب یک کسبوکار کوچک و یا فردی که به صورت آزاد کار میکند و بهدنبال فرصتهای جدید یا متفاوت نیست، فرق دارد.
ذهنیت کارآفرینی
از سوی دیگر تحقیقات، ذهنیت کارآفرینی را بهعنوان توانایی درک سریع، اقدامکردن و سازماندهی تحت شرایط نامشخص و نامطمئن تعریف میکند. همچنین آن را توانایی ثابتقدمماندن، پذیرش و یادگیری از اشتباهات و راحتبودن با سطحی از ناراحتی توصیف میکند.[2] این ذهنیت به خوبی نشان میدهد که صرفاً مختص استارتآپها نیست. فردی که این طرزفکر را اتخاذ میکند، به داشتن مجموعه خاصی از رفتارها نیاز ندارد، بلکه اکتسابیست و میتوان آن را آموزش داد. درواقع روشیست که نیاز به تمرین روزانه دارد. این، به معنی این نیست که شما باید یک ریسکپذیر افراطی باشید. کارآفرینان بیشتر از اینکه رقابت کنند، همکاری مینمایند. ما مصمم هستیم و در مورد آنچه مهم است اقدام میکنیم و این میتواند به یک سبک زندگی تبدیل شود.
این واژه، ممکن است آشنا به نظر برسد. ذهنیت کارآفرین شاخهای از کتاب دکتر کارول دوک با عنوان ذهنیت است. در این کتاب در مورد دو دسته مختلف از افراد در جهان صحبت میکند، افرادی با ذهنیت ثابت و ذهنیت رشد. افرادی با ذهنیت رشد، مجسمکننده دیدگاه ” هرچیزی ممکن است” هستند. آنها شکست را فرصتی برای شروع دوباره و انجام بهتر کارها میبینند. آنها از اینکه در منطقه آسایش و راحتی نباشند، انرژی میگیرند. اما در مقابل فردی که ذهنیت ثابت دارد، بر این باور است که موفقیت، سهم برخی افراد است و برای آنها مقدر شده است و درحالیکه برای بقیه اینگونه نیست.
کوچینگ داخلی[3]
در محیط سازمانی، توانایی مشاهده و استفاده از فرصتها و نوآوریها به نفع رشد سازمانی و بهدستآوردن مشتریان جدید، نمونهای از رشد داخلیست که به آن، کارآفرینی داخلی نیز میگویند. شرکتهای بسیاری به دنبال استخدام افرادی هستند که ذهنیت کارآفرینانه دارند، بهخصوص در این فضای کسبوکار که دچار اختلال و تغییر شده است. آنها میخواهند که رهبرانشان نیز این ذهنیت را درک کنند.
حتما بخوانید: چرا کوچینگ برای کارآفرینان اهمیت دارد؟
کوچینگ خارجی[4]
از منظر خارجی (که بسیاری از ما با آن آشنا هستیم) این کار ممکن است مانند کشف، جستجو، یادگیری و قرارگرفتن در معرض روشها و استراتژیهای جدیدی باشد که به شما اجازه میدهد کوچینگ را به حوزه نفوذ خود بیاورید. همچنین، شامل گسترش حوزه نفوذ شما بهطور منظم است و نیز میتواند به معنای قدمگذاشتن در خارج از منطقه آسایش یا مسیر ازپیشتعیینشده در تلاش برای اتخاذ فرصتهایی باشد که شما به طور معمول آنها را دنبال نمیکنید.
دعوتی برای اقدام
ما بهعنوان کوچ، علاوه بر تسلط بر هنر زیبای خود، باید بهطور همزمان و عمداً شروع به بازکردن فرصتهای بیشتر و بیشتری کنیم که درنهایت به نفع دنیا خواهد بود. اما اتخاذ ذهنیت کارآفرینی، اولین گام در مسیر کسب وکار شماست.
حتما بخوانید:بیزینس کوچینگ چیست؟
مشاهده لینک منبع: https://coachingfederation.org
نویسنده: پیتر ای جیمز.[1]
برگردان: مریم میرصادقی PCC.
[1] Peter A, James, ACC.
[2] Ireland, Hitt, & Sirmon, 2003.
[3] Internal Coaching.
[4] External Coaching